بیانگر

نیازی به گفتن نیست که زبان روسی ارزش چندانی ندارد. به عنوان مثال، مفهوم بیانات را در نظر بگیرید: در روانشناسی، به معنای یک چیز است، در ادبیات و هنرهای معرفتی تا حدودی متفاوت است، و اگر شما می گویند "بیان و نفوذ"، سپس این مفاهیم به زمینه ژنتیک بروید. و اگر چنین باشد، پس این وظیفه ما این است که این پدیده را جامع در نظر بگیریم و مفهوم بیان را تعریف کامل کنیم.

اکسپرسیونیسم و ​​نفوذ

در ژنتیک، بیانگر به معنی درجه ظهور فنوتیپی یک آلل (اشکال مختلف یک ژن است). به عنوان مثال، میزان تظاهر آلل گروه خون انسان 100٪ است، یعنی بیانگر ثابت است، اما آلل های مسئول رنگ چشم دارای بیان متغیر هستند.

نفوذ نشان می دهد احتمال تظاهر فنوتیپی، اگر یک ژن مناسب وجود دارد. بدین معنی که یک فرد سالم که والدین هر کدام از بیماری های ارثی را می بینند می توانند یک ژن غیرانتقاد جهشی دریافت کنند و آن را به فرزندان خود منتقل کنند.

اکسپرسیونیسم در روانشناسی

برای اهداف روانشناسی، مفهوم بیان، تعاریف مختلفی ارائه می شود که محدوده وسیع تر و باریکتری دارند. بنابراین، بیانگر می تواند به معنی یک نوع بیان احساسات، مشخصه برای یک فرد باشد، اما این پدیده را می توان از دیدگاه "حداکثر بودن" یک فرد در نظر گرفت، که با کمک همه وسایل موجود به دست می آید. همچنین، بیانگری را می توان به عنوان یک دولت مشاهده کرد که شامل جنبش های بیانگر است که عواطف خاصی را شامل می شود - خشم، شادی، انزجار، تعجب، و غیره

در روانشناسی، بیانگری به عنوان طیف وسیعی از ابزارها (لوازم آرایشی، لباس، طلا و جواهر، سبک گفتار و غیره) دیده می شود که از طریق آن یک فرد خود را بیان می کند، یعنی خصوصیات خود را به یک ناظر بیرونی نشان می دهد. وظیفه روانشناختی رفتار بیانگر آن است که شناسایی و مطالعه الگوهایی از ویژگی های مشخصه شخصیت بر مبنای غیر کلامی باشد. شناسایی، به اصطلاح کدهای بیان، که شما می توانید در مورد شرایط واقعی یک فرد، سطح ادعاهای خود، شیوه زندگی، جهت گیری ارزش و غیره بگویید. هدف اصلی روانشناسی رفتار بیانگر پاسخ به سوال این است که چگونه حرکات بیانگرانه ارزشمند یک فرد در معیار تشخیصی و نظارتی است.

بیانگر احساسی در هنر

در بیان هنری به عنوان یک رنگ آمیزی احساسی روشن یک اثر درک می شود. اکسپرسیونیسم در انواع مختلف هنر، ادبیات، نقاشی، موسیقی، تئاتر ظاهر می شود. این پدیده در ادبیات جالب است، زیرا در اینجا، بسیار سخت تر از، برای مثال، در نقاشی، برای تحمیل احساسات به خواننده است. تاثیر بصری همیشه روشن تر از کلمه نوشته شده بر روی یک کاغذ است. بنابراین، یک گروه خاص، به اصطلاح واژگان عاطفی وجود دارد، که اجازه می دهد تا نه تنها درک معنای نوشته شده، بلکه احساس رنگ آن را نیز احساس می کند. نمونه هایی از اشکال ادبی می توانند عبارت هایی مانند "broulet"، "hollow"، "sycophant" باشد. رنگ آمیزی احساسی همچنین با استفاده از استعاره ها و کلمات با پسوندهای کوچک نشان داده شده است. از طریق استفاده از چنین تکنیک ها، متن می تواند جالب، جنجالی، مهربان، عصبانی و بسیاری از تن های دیگر باشد.

همانطور که می بینیم، بیانگر یک پدیده پیچیده و در عین حال جالب است، زیرا بر تمام جنبه های زندگی ما تأثیر می گذارد و در بیان خود فرد کمک می کند. نکته اصلی این است که با اضافه کردن بیش از حد به نشان دادن شخصیت خود، به عنوان یک داستان کاملا متفاوت است.