دوگانگی - آنچه در روانشناسی، فلسفه و دین است چیست؟

در تاریخ اندیشه بشری، اصطلاح دوگانه دارای معانی متعددی است. در زمینه های مختلف زندگی مورد استفاده قرار می گیرد: روانشناسی، فلسفه، مذهب و غیره به طور کلی، این یک آموزه است که دو برعکس، ابتکارات غیر یکسانی، و قطعیت را به رسمیت می شناسد.

دوگانگی چیست؟

به معنای وسیع، دوگانگی همزیستی دو اصل متفاوت، جهان بینی ، آرمان ها و دیگر حوزه های زندگی است. این اصطلاح از واژه لاتین dualis - "دوگانه" بوجود آمد که برای اولین بار در قرن شانزدهم مورد استفاده قرار گرفت و مربوط به مخالفت دینی با خیر و شر است. شیطان و خداوند، با دیدگاه دوگانه ای از جهان، به عنوان یکسان و ابدی اعلام شدند. اصل اصلی دوگانگی نه تنها به مذهب، بلکه به پذیرش وجود دو مخالفت اساسی نیز مربوط می شود. آنها دارای ویژگی های زیر هستند:

دوگانگی در فلسفه

دوگانگی در فلسفه پدیده اساسی است که بر اساس مفهوم دوگانگی تمام عناصر است. در درک مردم و یا مطابق با قوانین فیزیکی، همه چیز در جهان، مخالف است. فلسفه اولین علم بود که "دوگانگی" را در زمینه های مختلف دید. پیش نیازهای ظهور این نظریه می تواند تعریف افلاطون دو جهان - واقعیت و ایده ها را در نظر بگیرد. پیروان متفکر باستانی «مخالفین» خود را نام بردند:

  1. روبرت دکارت یکی از مشهورترین پیروان موقعیت دوالیستی بود. او به تفکر و ماده گسترده تقسیم شده است.
  2. دانشمند آلمانی، H. Wolf، دوازده نفر را به عنوان افرادی که به دو نوع ماده مادی و معنوی می گویند، توصیف کرد.
  3. پیرو او M. Mendelssohn جوهر فیزیکی و معنوی نامیده می شود.

دوگانگی در دین

دین به وضوح دو اصل برابر را تعریف می کند، همه چیز را فرا می گیرد. روح شیطان دائما با خدا رقابت می کند و در حقوق برابر است. دوگانگی مذهبی را می توان در هر دو ادیان قدیم و اعتقادات سنتی یافت.

دوگانگی - روانشناسی

برای قرن ها، علم روانشناسی در نظر گرفتن تعامل روان انسان و بدن او است. امروز اختلافات متوقف نمی شود بنابراین دوگانگی در روانشناسی ثابت است. این آموزه بر مخالفت آگاهی و مغز، که مستقل از آن موجود است، ساخته شده و با مونیزم - ایده وحدت روح و بدن سازگار است. تئوری دکارت دو ماده مساوی با تئوری موازی روانشناختی و توسعه روانشناسی به عنوان یک علم مستقل به وجود آورد.

دوگانگی - سونیکس

در قرن بیستم، کارل یونگ، روانپزشک سوئیس مفهوم "توابع روانی" را به روانشناسی معرفی کرد. این ها خصوصیات فرآیندهای فردی هستند که بسته به نوع شخصیت در یک شخص غالب می شوند. دوگانگی یونگ این است که هر فردیت، به خصوص خلاق، دوگانگی است - سنتز خواص پارادوکسیک، اما ویژگی های زیر - طبق ویژگی طبیعت:

در آموزه های روانپزشکی، اصول «دوگانگی» به روش جالبی تفسیر می شوند و مفهوم نوع شخصیتی که از آنها به دست می آید، socionics نامیده می شود. جریان علمی مفهوم "روابط دوگانه" را در نظر می گیرد که در آن هر دو طرف، حامل نوع مكمل شخصیت هستند. این می تواند ازدواج، دوستی و سایر روابط باشد. یکی دوگانه با روان شناسی سازگار با دیگری است، رابطه آنها ایده آل است.

دوگانگی - "برای" و "علیه"

مانند هر تدریس، دوگانگی دارای پیروان و مخالفان آن است که این نظریه را قبول نمی کنند و رد می کنند، به ویژه از نظر طبیعت انسانی. در دفاع، ایده هایی درباره روح ارائه می شود که پس از مرگ بدن، همه چیز را در جهان تجربه می کند. همچنین استدلالهایی که به نفع تئوری میباشند، غیر قابل تحمل بودن عناصر و پدیدههای خاصی است که میتواند تنها با ماهیت فوقالعاده ذهن انسان توضیح داده شود. انتقاد از دوگانگی با این موارد توجیه می شود:

  1. سادگی پرسش مطرح شده و قضاوت درباره روح و بدن است. متفکران تنها در آنچه که می بینند باور دارند.
  2. عدم توضیح و اثبات
  3. وابستگی عصبی از توانایی های ذهنی در کار مغز.

برای درک جهان، طبیعی است که موقعیت های مختلفی داشته باشیم، حتی کاملا متضاد. اما شناخت دوگانگی برخی چیزها در جهان معقول است. دو بخش از یک طبیعت - خوب و بد، مرد و زن، ذهن و ماده، نور و تاریکی - بخشی از کل هستند. آنها مخالفت نمیکنند، اما با هم مقابله میکنند و یکدیگر را تکمیل میکنند.