هر شخص منحصر به فرد است، اما یک ویژگی مشترک برای همه، توانایی فکر کردن است. بر خلاف سایر فرآیندها، درک هر رویدادی بر اساس منطق رخ می دهد. در روانشناسی، انواع مختلفی از انواع تفکر متمایز هستند که از جمله آنها می توان از طبقه بندی های اساسی و به ندرت استفاده کرد. به عنوان مثال، تفکر را می توان به دسته های مردانه، زنانه، آزاد، منطقی، منطقی و بسیاری دیگر تقسیم کرد، اما اغلب شما باید تنها چند مفاهیم را انجام دهید. بنابراین، ما راه های آشکار شدن یک گونه خاص را در نظر خواهیم گرفت.
اشکال اولیه تفکر منطقی
هر فرایند درک دارای ساختار خاص خود است، اگر ما به عملیات منطقی توجه کنیم، می توانیم موارد زیر را تشخیص دهیم:
- مقایسه - ایجاد شباهت ها (تفاوت ها) بین اشیاء؛
- تجزیه و تحلیل - در نظر گرفتن هر بخش جداگانه از وضعیت کلی؛
- سنتز - بازسازی تصویر کلی از اجزای تشکیل دهنده؛
- انتزاع - توجه تنها به ویژگی های اساسی موضوع و خروج از ناچیز.
- تعمیم - ترکیب اشیاء در گروه ها با توجه به ویژگی های آنها.
ساختار قضاوت بیان شده توسط روش های تظاهر تفکر مشخص می شود. اشکال اصلی تفکر منطقی قضاوت، مفاهیم و نتیجه گیری است.
مفاهیم منعکس کننده خواص اساسی اشیاء هستند که می توان آنها را با یکدیگر ترکیب کرد. تحت معنی ضروری، آن دسته از ویژگی هایی است که اجازه می دهد دقت شیئی را از دیگران متمایز سازد. این شکل تظاهر نشان دهنده دانش عمومی در مورد یک پدیده یا یک شیء است.
بعد از شکلهای اولیه تفکر منطقی انتزاعی قضاوت است. این یک نقشه ارتباط بین اشیاء، روابط بین ویژگی ها و خواص است.
سومین شکل اولیه تفکر عقلانی استنتاج است که ادامه قضاوت منطقی می شود. فردی نتیجه گیری خود را با تحلیل و مقایسه نظرات مختلف در مورد موضوع می پردازد. اساسا برای دریافت آنها از دو روش استفاده می شود - القایی و قیاسی. و برای ایجاد عقیده ترین هدف، نیاز به استفاده از هر دو روش است.