تجربه روحی

چگونه شخص از حیوانات متفاوت است: راه رفتن روی دو پا، تفکر پیشرفته تر و یا توانایی تجربه های مختلف احساسات؟ بعید است که پاسخ این سوال ممکن است یکنواخت باشد، اما مطمئنا شناخته شده است که بدون تجربیات عاطفی، این امکان وجود ندارد که یک نفر بتواند زندگی کند - خوشحال و نه خیلی زیاد؛ آنها همیشه در زندگی زندگی خود را دامن می زنند. اما اگر احساسی بیش از حد وجود دارد، چگونه بدون احساسات غیر ضروری زندگی می کنید؟

یک تجربه روانی چیست؟

یک تجربه ذهنی یک درک مکرر از یک وضعیت از گذشته یا آینده است که با پاسخ عاطفی همراه است. همچنین، روانشناسی تجربیات را به دو دسته تقسیم می کند: پیمایش منفعل افکار و احساسات مربوط به یک رویداد و تجربی که با هدف تغییر ساختن دنیای روان شناختی به منظور ایجاد ارتباط بین دنیای درونی و واقعیت است.

ویژگی تجارب داخلی این است که آنها توسط افرادی که تمایل به آن دارند، راه اندازی می شوند، برخی به سادگی نمی دانند چطور و لازم نیست که وقت خود را صرف هدر دادن احساسات غیر ضروری کنند تا بتوانند چنین افرادی را از تعادل بیرون بکشند، چیزی بیش از فکر کردن در مورد گذشته یا آینده باید انجام شود. یکی دیگر از ویژگی های جالب تجربه های عاطفی استقلال آنها از شخصیت است. بدین معنی که فردی که شروع به فکر کردن درباره یک رویداد می کند، مکانیزم را شروع می کند و تصاویر هیجان انگیزتر زندگی می کنند.

چگونه تجربه زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد؟

اغلب، تحت مفهوم یک تجربه روانی، به معنای تنها برداشت منفی است، اما این چنین نیست، هیجان می تواند لذت بخش باشد و اگر فکر می کنید، آخرین زندگی ما بیشتر است. اما این جالب است - صرف نظر از رنگ آمیزی تجارب شخصی، ما را به بهترین نحو تحت تاثیر قرار نمی دهد، انرژی عصبی در شادی بزرگ و بدبختی صرف می شود. به یاد بیاورید که بعد از یک شوک دیگر احساس خستگی و خستگی می کنید. و تجربیات قوی مداوم می تواند به طور جدی بر وضعیت ذهنی و ایجاد اختلالات عصبی تاثیر گذار باشد.

چگونه بدون احساسات غیر ضروری زندگی می کنید؟

همانطور که در بالا ذکر شد، تجربه عاطفی بخشی جدایی ناپذیر از وجود انسان است، اما بیش از حد از آن فقط صدمه می زند. پس چگونه از خود را از هیجان غیر ضروری محافظت کنیم؟

اول، شما باید یاد بگیرید که بین تجربیات طبیعی و کسانی که آنها نیستند، تمایز قائل شوند. به عنوان مثال، شما نگران این هستید که یک کودک برای مدت طولانی راه می رود - این کاملا طبیعی است، اما افکار زیر در مورد هر گونه مشکل که ممکن است در انتظار او باشد، تجربیات نادرست است که برای هیچ چیز جز ترس های شما پایه ای ندارند. ضروری است از شر این نگرانی ها خلاص شویم، و اجازه ندهیم که هوشیاری شما را بگیرند. چند راه برای این وجود دارد.

  1. اگر افکار ناخوشایند در سرتان چرخید، سعی نکنید آنها را دور ببرید، در مقابل شما اجازه می دهید آنها را احساس کنید. برای انجام این کار، احساس راحتی کنید، احساس آرامش کنید و احساساتتان را از بیرون تماشا کنید، از تصاویر در حال ظهور، احساسات جسمانی مقاومت نکنید. این مهم نیست که در این لحظه چیزی را تجزیه و تحلیل کنید، فقط احساسات را تحمل کنید. احساسات تجربی خود را به پایان می رسانید، از آنها خلاص خواهید شد.
  2. وقتی احساس بدی میکنیم، از دوستان و خانواده لذت می بریم. و این درست است، گاهی اوقات برای خلاص شدن از تجربه، شما فقط باید به کسی در مورد آن بگویید.
  3. اگر تجربیات شما با یک حس تردید همراه باشد، روش بازی نقش می تواند کمک کند. شما باید یک مدل نقش را انتخاب کنید و در مورد چگونگی رفتار او در این یا آن وضعیت فکر کنید و بر آن عمل کنید.
  4. گاهی اوقات تجربه ها به آینده می روند، شما دائما در مورد "چه اتفاقی اگر ... رخ دهد" نگران هستید. و این می تواند ناآرامی های غم انگیز و شاد و سرحال باشد به نظر می رسد هیچ چیز اشتباه در آن نیست، اما اگر آنها به طور مداوم در کنترل شما هستند، پس شما رؤیای زندگی خود را در رویاهای خود، اما شما زمان برای انجام هر کاری در حال حاضر نیست. بنابراین ایده های وسواسی هر نوع باید قطع شود، شما می توانید این کار را به صورت زیر انجام دهید. تصور کنید اگر اتفاق می افتد که شما را ناراحت می کند. پس چه اتفاقی برای شما رخ خواهد داد، آیا خیلی شادتر یا غمگین خواهید شد؟ این تغییر چقدر برای زندگی شما تعیین کننده است؟ در اغلب موارد معلوم می شود که تمام اضطراب های شما یک سلول عصبی صرف نمی شود.

به دنبال فرار از احساسات غیر ضروری، مراقب تبدیل شدن به حساسیت باشید. آرامش بودایی، حفظ وضوح ذهن در هر شرایطی است و بی تفاوتی کامل به زندگی را کامل نمی کند.