روانشناسی دوستی

چرا مردم شروع به دوست شدن می کنند؟ آیا این افراد به طور خاص و نه دیگران هستند؟ چه چیزی آنها را متصل می کند؟

برای پاسخ، به نظر می رسد، به سادگی - جامعه از شخصیت ها ، منافع، ناخودآگاه تمایل به تنهایی نیست - به نظر ما روانشناسی دوستی در نگاه اول. اما، به دلایلی، به دقت نگاه کرد، همه چیز از هم دور می شود.

روانشناسی دوستی چیست؟

در زندگی واقعی، ما اغلب نمونه هایی کاملا غیر منطقی و متناقض را روبرو می کنیم، زمانی که افراد دارای روان شناختی متفاوت به طور قاطع نمی توانند بدون یکدیگر زندگی کنند. یکی تکنسین است، یک حفره که تنها در همه چیز عقلانی را می بیند و ارزیابی های بدبینانه را به هر پدیده ای می دهد، دیگری رمانتیک، طبیعت ناسازگار و شاعرانه است ... اما، همانطور که می گویند، "آب ندهید". چرا؟ عقیده ای وجود دارد که در این مورد دلیل اصلی دوستی آنها دقیقا مخالف آنهاست! آنها هر دو دقیقا همان چیزی را که ندارند و از آنچه دیگران می خواهند می گیرند، و آنچه را که می خواهند بخواهند، اما همانطور که می گویند، خدا نکرد ... در این صورت آنها هرگز در زندگی خود اعتراف نمی کنند، بجز آنکه آن را بیان کنند در دادرسی ... آنها به هر دلیلی با یکدیگر بحث می کنند، آنها نمی توانند یک نظر واحد را در مورد هر چیزی، اما آنها به ارتباط متقابل، به خوبی، حداقل ترک!

نمونه ای از این روابط، دوستی یرس و کراز از داستان های معروف سلتیکوف -چچرین است.

مثال قبلی، البته، بیشتر به مرد اشاره می کند، بنابراین می گویند دوستی "فکری"، روان شناسی آن بر مبادله اطلاعات واقعی و ارزیابی آن، یعنی حداقل احساسات ، با حداکثر منطق ...

این روانشناسی دوستی زنان است! منطق را ببوس! به جهنم با حقایق! احساسات و احساسات آلفا و امگا روانشناسی زنان است! و دوستی بین آنها عمدتا طوفانی از احساسات و ظرافت نیم تنه است. زنان ساعت ها آماده هستند تا درباره چیزی مهم برای آنها سخن بگویند، چیزی که انسان هرگز در زندگی به آن توجه نخواهد کرد!

یک مثال معمول از چنین دوستی، خانم است که در هر لحظه دلپذیر است و بانوی، به سادگی یک دلپذیر از روحهای مرده گگول است.